ترانه ی عشق به احترام نام تو غزل ترانه می شود ببین کنون عزیزمن دلم نشانه می شود به احترام عشق تو دلم به آسمان رود در آسمان عشق تو دلم کمانه می شود فضای آسمان ببین نوای عاشقان شنو تو چنگ بوده ای مرا دلم چغانه می شود به یاد آن لبان تو به بوسه های ناب تو توزلف بوده ای مرا دلم چوشانه می شود نه لب گرفته ام زتو نه بوسه داده ای مرا توماه بوده ای مرا قمر به خانه می شود نه زلف بوده ای مرا نه شانه بوده ام تورا تو عشق بودیم ولی خدابهانه می شود پرستوی دلت کنون نشسته در کنار من عشق نهاده بردلم رضا چو دانه می شود پرستوی دلم ببین سرک کشید به آسمان درآسمان قلب تو رضا به لانه می شود رضای عاشقان منم بهانه کرده این دلم به جلوه جلوه روی تو دلم فسانه می شود به جنتی که بهرما بنا شده زعشق تو به ذره ذره عشق تو دلم خزانه می شود زبعد مردنم بیا به قبرمن ترانه جان ز بوی گیسوان تو دلم روانه می شود درآن جهان معنوی دمی بیا کنارمن به بوسه های ناب تو دلم جوانه می شود خدای عاشقان کنون نظرنموده بردلم به یاد آن نظرببین غزل ترانه می شود ترانه خواهرم ببخش غزل زیاده شد ولی دل شکسته ات کنون مرا نشانه می شود به آن دل شکسته ات چو گشته رهنمای ما دل شکسته ام ببین تورا یگانه می شود توای خدای عاشقان ترانه راببین ولی به نور رحمتت بگو که جاودانه می شود دلم گرفته بود خدا ترانه راسروده ام ترانه جاودانه شد رضا فسانه می شود