وقتی خدای آسمونها بنده هاشو می آفرید

 

 

وقتی خدای آسمونها بنده هاشو می آفرید

باقلم بلور مهرو محبت با جوهر طلائی رنگ می نوشت

رو پیشونیا قصه خوب سرنوشت وقتی نوبت به من رسید

خدای آسمونها دید بلور نوک قلم شکست

کفتر نوک طلا از مرغ غم یه پر گرفت نوشت.

رو پیشونی من قصه تلخ سر نوشت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد