امشب تورا حس می کنم

 


امشب تورا حس می کنم در سرزمین بادها، محو نگاهت می شوم تو کیستی ای آشنا ای آشنا،


امشب چرا شعرم غریبی می کند، با هر که غیر از یاد تو نا آشنایی می کند،


در عصر بی اصل و نصب مبهوت افکار تو ام ،باور کن ای آبی ترین بهر تو من جان میدهم


تو در نگاه تلخ من نقش خدا را داشتی ،گلهای زیبا را تو در گلدان فکرم کاشتی،


درخلوت زردم تو را با عشق سودا می کنم ،تصویر خوبیها تویی حیران منم،حیران منم


تقدیر را در گوشه ای از زندگی باختم با یاد چشمان تو....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد